یاداوری خاطرات اردو
حاجی یه تکون..
حاجی ۲ تکون....
حاجی بتکون..........
ها ها
یه حلقه ی طلایی / فامیلتو روش نوشتم.....
خر پلاستیکی
توییتی .....
فیساغورث...............
حاچ خانوم مجرد....همراه با یک دستگاه منزل مسکونی مجهز.......
دوبله و صدا گذاری...........عشقولانه...
قائدی تیمتو بردارو برو.......
توپ تربیت بدنی...
جیغ ..................کر شدیم
استاد ۱۵ عدد اردو رفته و خیلی با تجربس..جوجه های نیم سوخته..چی شد پدر سوخته
شعر بود زیا توجه نکن..
شانس خانوم کمالی وععععه......بترکی...
شاباش میدن ۵۰۰۰۰۰۰۰ تومن به به
هدیه میدن گریه میکنه......بعد می دزدن هدیه روو..........
استادیه.........
از این پس با آدرسهای زیر هم می توانید وارد وبلاگ شوید :