به ابو سعید ابوالخیر گفتن چی شد که اینقدر مشهور شدی؟!!

گفت :

"شبی مادرم از من آب خواست ، رفتم و قدحی پر از آب کرده برایش آوردم تا بنوشد. وقتی به بالینش رسیدم دیدم که به خواب فرو رفته است

دلم راضی نشد از خواب بیدارش کنم

تا نیمه شب همانگونه (قدح به دست ) بر بالینش نشستم تا بیدار شد. وقتی مرا در آن حالت دید از ماجرا خبر دار شد و به من گفت :

الهی نامت عالمگیر شود پسرم "